جدول جو
جدول جو

معنی عمادالدین طوسی - جستجوی لغت در جدول جو

عمادالدین طوسی
(عِ دُدْ دی نِ)
فضل الله بن علأالدین طوسی مشهدی، ملقب به عمادالدین. از عرفای عهد شاه اسماعیل صفوی. وی از مریدان حاج محمد خبوشانی، مشهور به مخدوم اعظم (متوفی 937 هجری قمری) بوده است و در اندک زمانی در طریق تصوف پیش رفته از مشایخ بزرگ شد و از پیر خود اجازۀ ارشاد داشته و شرحی بر لوایح عبدالرحمان جامی نوشته است. شهادت او بنابر نقل قاضی نورالله در سال 914 هجری قمری در مشهد در حال حیات مرشدخود بود و در همان شهر دفن گردید. از اشعار اوست:
بر درگه دوست تحفه جز جان نبری
دردت چو دهند نام درمان نبری
بی درد ز درد عشق نالان گشتی
خاموش، که عرض دردمندان نبری.
(ازریحانه الادب ج 3 ص 501 از ریاض العارفین ص 200 و اواسط مجالس المؤلفین)
محمد بن علی بن حمزۀطوسی مشهدی، مکنی به ابوجعفر و ملقب به عمادالدین ومشهور به عماد طوسی و ابن حمزه. از علمای امامیۀ قرن ششم هجری قمری رجوع به عماد طوسی و ابن حمزه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عِ دُدْ دی نِ طَ بَ)
محمد بن علی بن محمد بن علی طبری آملی، مکنی به ابوجعفر وملقب به عمادالدین. وی از علمای شیعۀ اواسط قرن ششم هجری قمری و از تلامذۀ شیخ ابوعلی بن شیخ طوسی بود. وشاذان بن جبرئیل و قطب راوندی (متوفی در 573 هجری قمری) از وی روایت کنند. او در سال 560 هجری قمری از بعضی مشایخ خود اجازه داشته است. او راست: 1- بشارهالمصطفی لشیعه المرتضی. 2- الزهد و التقوی. 3- الفرج فی الاوقات والمخرج بالبینات. (از ریحانه الادب ج 3 ص 129 از روضات الجنات ص 491. و مستدرک الوسائل ص 476)
علی بن محمد بن علی کیاهراسی طبرستانی شافعی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به عمادالدین و مشهور به عماد طبری و عماد کیا. از فقهای نیمۀ دوم قرن پنجم هجری قمری رجوع به علی کیاهراسی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ ئُدْ دی نِ)
علی. از مشاهیر علما و حکما بود و علوم عقلیه و نقلیه را در بلاد عجم تکمیل کرد، سپس به بلاد روم رفت و در دربار سلطان وقت احترام یافت. و نخست از طرف سلطان مرادخان (824- 855 هجری قمری) بتدریس در مدرسه بروسه منصوب شد، آنگاه از طرف سلطان محمدخان فاتح (855- 886 هجری قمری) تدریس مدرسه زیرک بدو مفوض گردید، و پیوسته مورد الطاف سلطان بود، تا آنکه سلطان، علاءالدین و خواجه زاده را بتألیف کتابی در محاکمۀ بین ابن رشد و تهافت امام غزالی مأمور ساخت. علاءالدین کتاب خود را که حاوی محاکمات مابین افکار حکما و تهافت امام غزالی است، ذخر یا ذخیره نامید، و گفته اند ذخیره نام این کتابست و ذخر کتابی دیگر است در محاکمات بین غزالی و ابن رشد، و در حیدرآباد بطبعرسیده است. سلطان کتاب خواجه زاده را بکتاب علاءالدین ترجیح داد و علاءالدین افسرده شد و از راه ایران به ماوراءالنهر بازگشت و از تمامی مشاغل و علائق دنیوی منصرف شد، و قدم بدایرۀ سلوک و تصوف گذاشته و در سال 860 هجری قمری در سمرقند درگذشت. بعضی از ارباب تراجم نویسند که علاءالدین در مراجعت از روم به ایران رفت و در 885 در خراسان یا در تبریز درگذشت. نام کتاب اوبه نوشتۀ قاموس الاعلام ’ذخر’ و در کشف الظنون ’الذخیره فی المحاکمه بین الحکماء و الغزالی’ و در معجم المطبوعات ’الذخیره فی المحاکمه بین کتاب الغزالی و ابن رشد’ میباشد. (از ریحانه الادب ج 3 ص 101 از کشف الظنون) (قاموس الاعلام ج 4 ص 3180) (لغات تاریخیه و جغرافیۀ احمد رفعت ج 5 ص 46) (معجم المطبوعات ستون 1239)
لغت نامه دهخدا